اطلاعیه
بسته ویژه راهیان نور
کیف ویژه راهیان نور ( طرح لباس خاکی)

جديدترين محصولات
منو اصلي
خبرنامه
جهت عضويت درسيستم اطلاع رساني سايت ايميل خود را وارد كنيد.
پس از ارسال، ایمیلی براي شما فرستاده می شود ، که شما باید روی لینکی که در ایمیل هست کلیک کنید تا عضویت شما تایید گردد .
خاكريز

رفته بودیم جنازه شهدا را بکشیم عقب. از موانع که گذشتیم رسیدیم به اولین شهید.

حاج مهدی گفت : «این رو ول کنید، بریم جلوتر.»

 چند تا از شهدا را برگرداندیم عقب که دشمن متوجه شد و شروع کرد به تیراندازی.

 مجبور شدیم برگردیم عقب.

 بعدا فهمیدیم آن جنازه اول برادر حاج مهدی بوده.

توصيه مي شود ...

مردي با چفيه سفيد (شهيد عباس كريمي) مردي با چفيه سفيد (شهيد عباس كريمي)


۱ جلد كتاب
۱۰,۰۰۰ ريال
پديد آورنده : اصغر فكور
انتشارات : سوره مهر
[ بازديد : ۶۴۲۸ بار ]

معرفی کتاب: كتاب مردي با چفيه سفيد از سري كتاب‌هاي قصه ي فرماندهان است كه در اين مجموعه به زندگي فرماندگان جنگ پرداخته مي‌شود. اين كتاب به زندگي شهيد عباس كريمي مي‌پردازد كه اصغر فكور آن را نوشته است.
عباس كريمي قهرودي در سال 1336 در روستاي قهرود كاشان متولد مي‌شود. او دوران دبستان را در روستاي قهرود و دوران راهنمايي و دبيرستانش را در كاشان سپري مي‌كند. بعد از اخذ مدرك ديپلم نساجي در كاشان به خدمت سربازي مي‌رود. دوران سربازي او مصادف با دوران انقلاب مي‌شود. او نيز بيكار نمي‌نشيند و مبارزات انقلابي را شروع مي‌كند. بعد از فرمان امام براي ترك پادگان‌ها او به نيروهاي انقلابي مي‌پيوندد.
در سال 1358 به ارگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي مي‌پيوندد و جزو اولين كساني مي‌شود كه براي مبارزه با ضد انقلاب راهي كردستان مي‌شوند.
پس از مدتي به عنوان مسئول اطلاعات عمليات سپاه مريوان معرفي مي‌شود. شهيد كريمي با آغاز تجاوز بعثي‌ها به مرزهاي كشور به جنوب مي‌رود و در آنجا نيز به عنوان مسئول اطلاعات عمليات تيپ حضرت رسول‌(ص) مشغول خدمت مي‌شود. چندي بعد در عمليات فتح‌المبين از ناحيه پا به‌شدت مجروح مي‌شود، اما طاقت بستري شدن طولاني را ندارد و عصا به دست به رزمندگان مي‌پيوندد. در سال 61 ازدواج مي‌كند و همسرش را نيز براي يك زندگي حماسي به منطقه جنگي جنوب كشور مي‌برد.
در عمليات والفجر مقدماتي به عنوان مسئول اطلاعات عمليات سپاه معرفي مي‌شود و بعد از شهادت حاج ابراهيم همت به فرماندهي لشكر حضرت رسول‌(ص) منصوب مي‌شود.
وي در سال 1363 در عمليات بدر به شهادت مي‌رسد.
اين كتاب گزيده‌اي از ماجراهايي است كه شهيد كريمي در آن حضور داشته است.


گزيده متن
افسر عراقي وقتي سردي خنجر را روي شاه‌رگش احساس كرد، زانو زد و اسلحه‌اش را به زمين انداخت.
فكر نمي‌كرد كمين آن‌ها در كمين افتاده باشد. وقتي صداي تيراندازي، آهنگي ملايم گرفت عباس از ديدگاه پايين آمد: «همه مي‌دانيد كه دسته ما چه مسئوليتي دارد؟»
ـ «بله‌ حاجي» فقط «گرفتن اسير».
نيروهاي تحت فرماندهي عباس با سرعت آماده شدند و به راه افتادند. دوباره وزوز گلوله‌ها شنيده شد. عباس فرياد كشيد: «ما اسير مي‌خواهيم همين». عده‌اي از سربازان دشمن دست به مقاومت زدند. حلقه محاصره لحظه به لحظه تنگ‌تر مي‌شد.

اين كتاب از مجموعه كتاب‌هاي نقره‌اي سوره مهر است و تاكنون بيش از يك و نيم ميليون نسخه از مجموعه قصه فرماندهان به فروش رفته است.

امتياز :